رنگین کمان ادب هفتم/ فرزانگان بندر

متن مرتبط با «درس یازدهم خدمات متقابل اسلام و ایران» در سایت رنگین کمان ادب هفتم/ فرزانگان بندر نوشته شده است

دانش های زبانی و ادبی درس دهم

  • دانش های زبانی و ادبی درس دهم نکته ی اول : شخص های شش گانه فعل یکی از ویژگی های فعل ٬ «شخص» است . فعل ها در زبان فارسی ٬ شش شخص دارند که سه شخص اول ٬ مفرد و سه شخص دوم ٬ جمع است. به اول شخص ٬ گوینده ٬ به دوم شخص ٬ شنونده ٬ و به سوم شخص ٬ دیگری یا غائب می گویند . مفرد جمع اول شخص (گوینده ) --- می روم اول شخص (گوینده ) --- می رویم دوم شخص ( شنونده ) --- می روی دوم شخص ( شنونده ) --- می روید سوم شخص ( دیگری ) --- می رود سوم شخص ( دیگری ) --- می روند اگر به جدول بالا دقت کنید متوجه می شوید که گوینده ( اول شخص ) می تواند یک نفر باشد ( می روم ) یا بیشتر از یک نفر ( می رویم ) به عبارت دیگر ٬ مفرد باشد یا جمع . همین طور شنونده ( دوم شخص ) می تواند یک نفر باشد ( می روی ) یا بیش تر از یک نفر ( می روید ) . یکی را مفرد و بیش تر از یکی را جمع می نامیم. نکته : صرف کردن فعل : وقتی ساخت های شش گانه ی فعل فارسی را مانند نمونه ی بالا به دنبال هم بیاوریم ٬ می گوییم آن فعل را صرف کرده ایم . بهتر یاد بگیریم پرسش : فعل جمله های زیر , ...ادامه مطلب

  • درس یازدهم / خدمات متقابل ایران و اسلام

  • خدمات متقابل ایران و اسلام نوع نثر : ساده و روان                                  نویسنده : شهید مرتضی مطهری واژه نامه خدمات : جمع خدمت متقابل : آنچه از دو سو باشد . بزرگوار : شریف ٬ جوانمرد سلمان منا اهل البیت : سلمان از اهل بیت ماست. متعلق : وابسته ٬ متصل مانع : باز دارنده ٬ جلوگیری کننده تکلم : سخن گفتن موفقیت : پیروزی ٬ کامیابی سهم : بهره ٬ قسمت ٬ نصیب ذوق : علاقه ٬ استعداد ٬ قدرت درک زیبایی گرانبها : گران قیمت ٬ باارزش شاهکار : کار بزرگ و برجسته ی ادبی ٬ ممتاز آثار : جمع اثر ٬ نشانه ها جاودان : جاویدان  ٬ همیشگی روح : جان پیکر : جسم ثمر : نتیجه ٬ حاصل ٬ میوه عالی قدر : دارای مقام بلند ظهور : ظاهر ٬ آشکار ملل : جمع ملت پرتو : روشنایی ٬ درخشش گرایش : میل ٬ علاقه تمایل پیشاپیش : جلوتر ٬ پیش تر مشعل دار: کنایه از پیش رو ٬ راهنما لیاقت : شایستگی مقتدا : پیشوا ٬ الگو توسعه : وسعت دادن ٬ گسترش اختصاص : مخصوص کردن نظیر : مانند مورخ : تاریخ دان ٬ تاریخ نگار ادیب : سخندان فیلسوف : دانشمند علم فلسفه ٬ حکیم شایان : سزاوار ٬ شایسته ٬ لایق اخلاص : پاک دلی آیین : روش ٬ شیوه ٬ دین خالصانه : پاک و بی عیب اعم : عمومی تر ٬ همگانی مظاهر : جمع مظهر ٬ جلوه گاه ها ٬ نشانه ها ادبا : جمع ادیب ٬ سخنوران   پیام درس : در این درس به خدمت های اسلام و ایران اشاره شده است . یعنی هم اسلام بر ایران اثر گذار بود هم ایران به اسلام . بعد از ورود اسلام٬ ایران به عنوان مشعل دار یک تمدن شکوهمند اسلامی شد و نظیر بوعلی ٬ فارابی و ... پرورش یافتند . دانشمندان ایرانی هم با ذوق هنری خود خدمت شایسته ای به اسلام کردند و شاهکار های عظیم هنر ایرانی در دوره ی اسلامی بیانگر این حقیقت است ., ...ادامه مطلب

  • درس دهم / عهد و پیمان ... عشق به مردم ... رفتار بهشتی ... گرمای محبت

  • عهد و پیمان نوع نثر : ساده و روان متواضع : فروتن ٬ کسی که در رفتارش تکبر و غرور نباشد . جدی : کسی که به کارهای خود اهمیت می دهد . عهد : پیمان پای بند : آن که خود را موظف به انجام امری می داند ٬ مقید غیبت : غایب بودن موظف : آن که وظیفه دارد کاری را انجام دهد . صلاح : درستی توصیه : سفارش تکالیف تعیین شده : در این درس به معنی تکلیف مدرسه ای   عشق به مردم رئیس جمهور وقت : رئیس جمهور آن زمان ( رئیس جمهور : مدیر اجرایی کشور ) مطهر : پاک و مقدس صحن : میدان ٬ حیاط موج جمعیت : جمعیت بسیار زیاد  / جمعیت به موج تشبیه شده است . وضع : حالت ٬ وضعیت   رفتار بهشتی   به هم ریخته : آشفته و بی نظم جلسه : نشست و گردهمایی ٬ محل نشست و گردهمایی معین : مقرر ٬ تعیین شده خصلت : خوی ٬ ویژگی   گرمای محبت امان : ایمن ٬ آسوده ( در امان بودن : در پناه بودن ) تحمل : بردباری کردن ٬ شکیبایی دست هایم از سرما خشک نمی شود : دست های من به خاطر سرمای بسیار بی حس و حرکت نمی شود . کنجکاوی : علاقه مندی نسبت به پیگیری موضوعی عابران : رهگذران انگار : به نظر ٬ گویا برق خوشحالی : خوشحالی به برق تشبیه شده است یعنی درخشش خوشحالی و شادی   پیام درس : در این درس هم مانند درس قبلی ٬ شرح حال انسان های آزاده و مبارز مورد ارزیابی قرار گرفته است .  , ...ادامه مطلب

  • دانش های زبانی و ادبی درس نهم

  • دانش های زبانی و ادبی درس نهم نکته ی اول : زمان فعل ویژگی های فعل عبارتند از : ۱- انجام شدن یا نشدن عمل یا حالت ۲- زمان ۳- شخص ۴- جمع یا مفرد بودن در این قسمت به زمان فعل می پردازیم : به جمله های زیر دقت کنید . ۱- ایرانیان ٬ کاغذ سازی را از قرن های نخستین اسلامی از چینیان آموختند . ۲- گنجینه های قرآن ٬ اوج هنر ایرانی را در زمینه های اسلامی نشان می دهد . ۳- اسلام روح تازه ای در پیکر ایراننی خواهد دمید . در جمله ی اول ٬ فعل « آموختند » انجام گرفتن کاری را در زمان گذشته نشان می دهد . به این فعل ٬ « ماضی ( گذشته ) » می گویند . فعل « نشان می دهد » در جمله ی دوم ٬ انجام گرفتن کاری را در زمان حال می رساند . به این فعل ٬ « مضارع ( حال) » می گویند . در جمله ی سوم فعل « خواهد دمید » انجام گرفتن کاری را در زمان آینده نشان می دهد . به این فعل ٬ « مستقبل ( آینده ) » می گویند .    نکته ی دوم : قالب قطعه شعری است که مصراع های دوم همه ی بیت های آن هم قافیه هستند . حداقل بیت های قطعه ٬ دو بیت است ٬ اما حداکثر آن مشخص نشده است . در قطعه ٬ بیش تر به پند و اندرز و مسائل اخلاقی و اجتماعی پرداخته می شود . توجه : معروف ترین قطعه سرایان فارسی ٬ ابن یمین ( قرن هشتم ) ٬ انوری ( قرن ششم ) و پروین اعتصامی ( قرن معاصر ) هستند . شاعران دیگری هم هستند که قطعه سرایی می کردند مانند سعدی و ... نمودار قالب قطعه                                                                                                                                &n, ...ادامه مطلب

  • دانش های زبانی و ادبی درس هشتم

  • دانش های زبانی و ادبی درس هشتم نکته ی اول : مسند به جدول زیر نگاه کنید .                  نهاد              گزاره       مسند            فعل                هوا          سرد          شد               او            متواضع          بود       فرآورده های دامی       متنوع         است     در جمله های بالا ، کاری انجام نگرفته است . در این جمله ها سرد به هوا ، متواضع به او، و متنوع به فرآورده های دامی ، نسبت داده شده است . واژه های « سرد ، متواضع و متنوع » مسند هستند. بنابر این می توان گفت : مسند ، صفت یا حالتی است که آن را به نهاد نسبت می دهد .     روش پیدا کردن مسند به اول فعل اسنادی ، « چگونه ؟ » یا چی ؟ اضافه می کنیم و مسند را به دست می آوریم . مانند : عرفان و خداشناسی در آثار فارسی شاعران قدیم ، جلوه گر شد = چگونه شد ؟ = جلوه گر = مسند   نکته ی دوم : نامه یکی از راه های ارتباط با دیگران ٬ «نامه نوشتن » است . نامه ممکن است دوستانه یا خانوادگی باشد و یا ممکن است رسمی یا اداری باشد . امروزه با استفاده از رایانه یا وسایل ارتباطی دیگر هم می توان نامه نگاری کرد   اگر نامه را از طریق پست می فرستیم باید به چند نکته توجه کنیم : 1-    کاغذ نامه تمیز و مناسب باشد . 2-    با خط زیبا و خوانا بنویسیم . 3-    از کلمه ها و عبارت های مناسب و زیبا استفاده کنیم . 4-    بر روی پاکت نامه ، نشانی دقیق خود و گیرنده ی نامه را بنویسیم . 5-    تمبر نامه فراموش نشود . 6- &n, ...ادامه مطلب

  • دانش های زبانی و ادبی درس هفتم

  • دانش های زبانی و ادبی درس هفتم نکته ی اول : فعل اسنادی بعضی از فعل ها ٬ مانند : است ٬ بود ٬ شد و...  علاوه بر نهاد به جزء دیگری نیاز دارند که جمله با آن کامل می شود به آن جزء مسند می گویند . و به آن فعل ها ٬ فعل اسنادی . فعل های اسنادی ٬ برای نسبت دادن چیزی به چیز دیگر به کار می روند . به جمله ی زیر توجه کنید : هوا ابری بود . در این جمله فعل « بود » ٬ « ابری » را به « هوا » نسبت داده است . فعل های اسنادی عبارتند از : است - بود - شد - گشت - گردید - شود - باشد - باد - هست - نیست و ... این فعل ها زمانی اسنادی هستند که چیزی را به چیز دیگری نسبت دهند . نکته ها ۱- اگر فعل « هست » ٬ « نیست » و « بود » به معنی وجود داشتن به کار بروند ٬ فعل اسنادی نیستند . مانند : او خوشحال است .= فعل اسنادی می باشد چون که خوشحال به او نسبت داده شد. او در خانه است = است به معنی وجود داشتن  می باشد . بنابراین فعل اسنادی نیست . ۲- اگر فعل « گشت » و « گردید » به معنی چرخیدن باشد ٬ فعل اسنادی نیست. مانند : هوا گرم گشت = گشت فعل اسنادی است چون که گرم به هوا نسبت داده شد . او تمام شهر را گشت . = گشت به معنای چرخید است . بنابراین فعل اسنادی نیست .   نکته ی دوم : تخیل به این دو بیت توجه کنید . چادر من چلچراغی از صفاست                            چادر من باغی از آیینه هاست شاعر در عالم خیال چادر عشایر را همچون چلچراغی روشن و درخشان و باصفا دیده است و در سه مصراع بعدی نیز آن را چون باغی از آینه که پر از دوستی و مهر و صفاست معرفی کرده است . در دنیای واقعی ما هیچ چادری مانند باغی از آینه نیست ٬ اما شاعر با بهره گیری از تخیل خویش چنین چادری را ساخته است . این تصویر ها و توصیف ها به شعر و نوشته زیبایی می بخشند و بر تاثیر و گیرایی آن می افزایند . نکته : در به کارگیری تخیل از آرایه هایی مانند « تشبیه » ٬ « جان بخشی به اشیا » و ... استفاده می شود ., ...ادامه مطلب

  • دانش های زبانی و ادبی درس ششم

  • دانش های زبانی و ادبی درس ششم نکته ی اول : متمم و حروف اضافه بعضی از فعل ها علاوه بر نهاد به جزء دیگری نیاز دارند تا کامل شوند . مانند : من به علی می نازم . در این جمله « من» نهاد و « می نازم » ٬ فعل است . اگر واژه ی « علی » در این جمله نباشد معنی جمله کامل نمی شود . بنابراین « علی » متمم است . متمم مانند نهاد و یا مفعول ٬ یکی از نقش های دستوری است که توضیحی بیشتر درباره ی جمله می دهد و بعد از حروف اضافه قرار می گیرد . مانند :  او   با   دشمن می جنگد .                                                                                                حرف اضافه     متمم حروف اضافه عبارتند از : به - با - در - برای - بدون - همچو - همچون - از - مثل - بهر - از بهر - مانند - همانند و ... نکته ۱- اگر « چو » و « چون » معنی « مثل » و « مانند » بدهند حرف اضافه هستند . مانند : چو                کشتی که موجش بر آرد ز آب حرف اضافه          متمم اگر به معنی « زمانی که » و « وقتی که » و « اگر » باشند ٬ حرف ربط هستند نه حرف اضافه . مانند :      چو      شد روز رستم بپوشید گبْر( = زره ی جنگی ) حرف ربط ( = وقتی که ) ۲- گاهی حرف « را » به معنی « از » ٬ « برای » و ... به کار می رود . در این صورت واژه ی قبل از را متمم می شود . مانند : اورا پرسیدند که چگونه در کارها موفق شدی ؟ (= از او پرسیدند )   نکته ی دوم : بازگردانی ( تبدیل شعر به نثر ) باز گردانی یعنی امروزی کردن شعر به نثر . مقصود از امروزی کرد, ...ادامه مطلب

  • دانش های زبانی و ادبی درس پنجم

  • دانش های زبانی و ادبی درس پنجم نکته ی اول : فعل لازم و فعل متعدی فعل لازم ( ناگذرا ) : به فعل هایی گفته می شود که تنها نهاد می پذیرند ٬ یعنی معنی جمله با نهاد و فعل لازم ٬ کامل است . مانند : آفتاب    می درخشد.                              ما    ایستاده بودیم . نهاد          فعل لازم                                            نهاد        فعل لازم (ناگذرا) گاهی هم در جمله هایی که فعل ناگذرا وجود دارد ٬ علاوه بر نهاد و فعل ناگذرا ٬ واژه ی دیگری هم می آید که بودن یا نبودن این واژه ها به معنی جمله آسیبی نمی رساند . در دستود ر زبان فارسی به این واژه ها « قید » می گویند . درباره ی قید در سال های آینده توضیح خواهیم داد. مانند : او   دیروز   رفت . نهاد    قبد        فعل لازم همان طور که می بینید در جمله ی بالا اگر دیروز را حذف کنیم معنی جمله کامل است : او رفت. بعضی از فعل های ناگذرا عبارتند از : پرید - تابید جوشید - جنبید - خروشید - خزید - درخشید - دوید - گریست - نشست - افتاد - رفت - خندید - خشکید - خوابید - رویید - ایستاد - بالید . فعل متعدی ( گذرا به مفعول ) : به فعل هایی گفته می شود که علاوه بر نهاد به جزء دیگری نیاز دارند که به آن « مفعول » می گویند . مانند : زنگ تفریح را که زنجره زد .    مفعول                    نهاد        فعل متعدی ( گذرا به مفعول )   اگر در جمله ی بالا زنگ تفریح را حذف کنیم معنی جمله کامل نیست . بعضی از فعل های گذرا به مفعول عبارتند از :  انداخت, ...ادامه مطلب

  • دانش های زبانی و ادبی درس چهارم

  • دانش های زبانی و ادبی درس چهارم نکته ی اول : نهاد  گفتیم که صاحب خبر است در واقع کننده ی کار یا پذیرنده ی حالت (در جمله های اسمیه )را نهاد می گوییم برای پیدا کردن نهاد در جمله از فعل جمله می پرسیم چه چیزی یا چه کسی ؟ به عنوان مثال در جمله ی عاقل همیشه عاقبت اندیش است.  می پرسیم  چه کسی است؟  پاسخ عاقل نکته :  1- گاهی نهاد بیش از یک کلمه است که در اصطلاح به آن گروه نهادی می گویند.   2- گاهی برای دو یا سه جمله یک نهاد می آید مانند: علی به مدرسه آمد و کتاب هایش را برداشت و به سرعت برگشت.     نکته ی دوم : مراعات نظیر(تناسب) آوردن کلماتی است در نظم یانثرکه از جهاتی ازقبیل:جنس،زمان،مکان وهمراهی،با هم متناسب باشند. جنس:ماه وخورشید وستاره-سوسن وسرو وسنبل زمان:مهروآبان-یک شنبه ودوشنبه-روزوهفته وماه وسال مکان:جواهر ومعدن-مروارید ودریا-کرمان وزیره-یمن وعقیق همراهی:خسرو وشیرین-رخش ورستم-تیروکمان-شمع وپروانه (مزرع سبز فلک دیدم وداس مه نو یادم از کشته خویش آمد هنگام درو) میان کلمات(مزرعه)،(داس)،(کشته)و(درو)ازیک سو وکلمات (فلک)و(ماه)از سوي دیگر تناسب وجود دارد. جوردشمن چه کند گرنکشدطالب دوست گنج ومار وگل خار وغم وشادي به همند گنج ومار-گل وخار،میان گل وخار تضاد نیز وجود دارد ابر وباد ومه خورشید وفلک همه در کارند تا تو نانی به کف آري وبه غفلت نخوري نکته : *آرایه ی مراعات نظیر دست کم از دو کلمه به وجود می آیند . *اغلب واژه های تضاد با هم مراعات نظیر هستند . مانند : شب و روز  یا  درویش و فقیر, ...ادامه مطلب

  • درس نهم / کلاس ادبیات ... مرواریدی در صدف ... زندگی حسابی ... فرزند انقلاب

  • کلاس ادبیات نوع نثر : ساده و روان   واژه نامه چشم دوختن : کنایه از نگاه کردن جاذبه : گیرایی ( در جاذبه ی شعر غرق شد : جذب زیبایی های شعر شد . ) تاثیر : اثر گذاشتن بر چیزی برق : جذابیت و درخشش ( برقی در عمق چشم های این نوجوان شهرستانی وجود دارد . ) دستپاچگی : آشفته بودن ٬ اضطراب داشتن لحن : صدا بی نظیر : بی عیب و نقص ٬ بی مانند بی همتا رزق روحم : خوراک روح و جان ( رزق : غذا ٬ خوراک و روزی )   مرواریدی در صدف نوع نثر : ساده و روان واژه نامه کوشا : ساعی ٬ تلاشگر هم چون مرواریدی در صدف : مانند مروارید گرانبها و با ارزش در داخل صدف مرغک : پرنده ی کوچک چمیدن : نرم و آهسته و با ناز راه رفتن مندیش : نیندیش ٬ اندیشه نکن مردم چشم : مردمک چشم نوابغ : جمع نابغه ٬ تیزهوشان نظیر : مانند   زندگی حسابی نوع نثر : ساده و روان واژه نامه چیره : پیروز ٬ غالب ٬ مسلط طاقت : توانایی ٬ قدرت فراغت : آسایش ٬ آسودگی پروا : ترس ٬ هراس ٬ بیم واجبات : اعمال واجب امور فنی : کارهای فنی پاسی : بخشی از زمان ( پاسی از شب ) واردات : کلا هایی که از خارج کشور به داخل کشور آورده می شود . معتقد بودن : اعتقاد و باور داشتن آراسته : مزین شده ٬ زیبا و مرتب شده نوازشگر دیدگان رهگذران است : از روی مهربانی چشمان عابران را نوازش می کند. زنده دلان : انسان های عاشق و شاد ملک : بزرگی ٬ پادشاهی ٬ عظمت وجود : هستی ٬ جهان هستی   فرزند انقلاب نوع نثر : ساده و روان واژه نامه شور :علاقه ٬ هیجان اجرا : به مرحله ی عمل آوردن طرح و نقشه تقریبا : حدودا خلوت : تنهایی ٬ دور بودن از دیگران به حافظه سپرده بود : حفظ کرده بود . مشاعره : مسابقه ی شعر خوانی ٬ از بر خواندن در موضوع هایی مشخص و یا خواندن از بیت هایی که با حرف معین آغاز می شوند. لبریز : پر ٬ انباشته چشم از جهان فرو بست : کنایه از فوت کرد ٬ مرد معظم : بزرگوار ٬ بزرگ داشته شده پژوهشگر : تحقیق کننده ٬ جست و جو گر صالح : نیکو کار ٬ درستکار نوید : مژده ٬ خبر خوش   معنی بیت های مرواریدی در صدف قالب شعر : قطعه                 شاعر : پروین اعتصامی ای مرغک خرد ٬ ز آشیانه      &, ...ادامه مطلب

  • در س هشتم / نصیحت امام ... شوق خواندن

  • نصیحت امام ( ره )  نوع نثر : ساده و روان ( امروزی ) واژه نامه نصیحت آمیز : همراه با پند و اندرز بت شکن : از بین برنده ی ظلم ٬ کسی با ظلم مبارزه می کند . قرائت : خواندن نشاط : شادابی وظایف : جمع وظیفه ٬ کاری که شخص انجام آن را به عهده دارد. غنیمت شمردن : فایده و سود بردن از چیزی ٬ قدر دانستن راضی : خشنود  تعالی : بلند مرتبه سعادت : خوشبختی ترقی : پیشرفت نور چشمان : عزیزان   شوق خواندن نوع نثر ساده و روان ( امروزی ) واژه نامه علامه : آن که در باره ی رشته ای از معارف بشری دانش و آگاهی بسیار دارد. دقیق : دقت و توجه داشتن تلخ ترین خاطرات : خاطرات ناراحت کننده و آزار دهنده بیزاری : نفرت داشتن تنفر : نفرت داشتن ٬ بیزار بودن شیفته : عاشق ٬ دل داده خشونت : رفتاری همراه با عصبانیت حرم : داخل مکان زیارتی و مقدس گشت و گذار : تفریح و گردش ضریح : خانه ی چوبین یا فلزی مشبک که بر سر مزار امام یا امام زاده قرار دارد. عطا : بخشش عطش : تشنگی زیاد حجره : اتاق کوچک نصیب : بهره ٬ قسمت   پیام درس به زندگی انسان های بزرگ اشاره شده است . انسان هایی که روز ها و ماه ها و سال های را با سختی و دشواری پشت سر گذاشته اند تا توانسته اند روحشان را پاک سازند و در زمینه ی مسائل علمی و دینی به درجه ی بالایی برسند. این انسان ها همواره بزرگ خواهند ماند . پس یادشان گرامی باد., ...ادامه مطلب

  • درباره ی درس هفتم هم یه چیزایی نوشتم !

  • زندگی همین لحظه هاست نوع نثر : ساده و روان                                      نویسنده : عباس اقبال آشتیانی   واژه نامه مجموعه : گروه ٬ دسته صرف : به کار بردن ٬ مصرف کردن تردید : شک دقایق : جمع دقیقه تلف : از بین بردن ٬ هدر رفتن دل آزرده : ناراحت نگران ناراحت : دل واپس تعیین : معلوم و مشخص کردن اثنا : میانه ها گورستان : قبرستان حیرت : سرگشتگی ٬ شگفت زده شدن حیات : زندگی  صاحبان قبور : کسانی مرده اند و در گور دفن شده اند. حک کردن : تراشیدن تجاوز : از حد خود گذشتن نظر : نگاه ، دیدگاه خفتن : خوابیدن اعظم : بزرگ تر غفلت : بی خبری ٬ ناآگاهی دی : دیروز نامده : نیامده  ٬ آینده حالی  : در این زمان ٬ اکنون الکی : غیر جدی ٬ دروغی گره از کار دیگران گشودن : کنایه از برطرف کردن مشکل منها : کم کردن مقصود : هدف دائما : همیشه اضطراب : نگرانی ٬ پریشان حالی ٬ بی تابی مصاحبت : همنشینی ٬ گفت و گو اعجاب : شگفتی و تعجب به خصوص : مخصوصا ٬ به ویژه تامل : اندیشیدن ٬ فکر کردن عبرت : پند ٬ اندرز   *یک رباعی از خیام نیشابوری* از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن                                      فردا که نیامده است فریاد مکن از روزی که سپری شد دیگر صحبت نکن و آن را فراموش کن . به خاطر آینده ای که نیامده بی جهت نگران نباش و ناله و زاری نکن . بر نامده و گذشته بنیاد مکن                                          حالی خوش باش و عمر بر باد مکن بر آینده و روز های گذشته تکیه نکن و اعتنایی نداشته باش . اکنون خوش و شاد باش و عمر خود را بیهوده تلف نکن.  , ...ادامه مطلب

  • درس ششم / علم زندگانی

  • درس ششم / علم زندگانی قالب شعر : مثنوی                      شاعر : پروین اعتصامی واژه نامه شوق : اشتیاق ٬ علاقه جرئت : شهامت شاخسار : شاخه درخت بامکی : بام کوچک جو کناری : جویباری گیتی : دنیا ٬ جهان سست : ضعیف ٬ بی حال عجز : ناتوانی بس : بسیار نوکاران : تازه کاران ٬ بی تجربه ها برزن : محله ٬ کوچه ٬ کوی توش : اندوخته ٬ ذخیره ٬ مخفف توش حدیث : سخن ٬ داستان گنج : چیزی با ارزش گه : گاه ٬ زمان دمساز : همراه ٬ سازگار هجوم : حمله ٬ یورش فتنه : در این درس به معنی بدبختی ٬ عذاب برومند : بارور ٬ باثمر ٬ پربار معنی شعر درس   کبوتر بجه ای با شوق پرواز                            به جرئت کرد روزی بال و پر باز روزی جوجه ی کبوتر با اشتیاق پرواز٬ با شهامت بال و پرش را گشود . پرید از شاخکی بر شاخساری                     گذشت از بامکی بر جو کناری از شاخه ی کوچکی بر شاخه ی دیگر پرید و از بام کوچکی به کنار جویباری پرواز کرد. نمودش بس که دور آن راه نزدیک            شدش گیتی به پیش چشم تاریک از بس که آن راه نزدیک به نظرش طولانی آمد ٬ جهان در پیش چشمش تاریک شد . ( خسته شد ) ز وحشت سست شد بر جای ناگاه                 ز رنج خستگی درمان در راه ناگهان به خاطر وحشت و ترس بر جایش بی حال ایستاد و از شدت رنج و خستگی از ادامه ی حرکت باز ماند . فتاد از پای ٬ کرد از عجز فریاد                       ز شاخی ٬ مادرش آواز در داد درمانده شد و از عجز و ناتوانی فر یاد کشید ٬ ناگهان مادرش با صدای بلند گفت : نکته آرایه ای : فتاد از پای = کنایه از ناتوانی  تو را پرواز , ...ادامه مطلب

  • دانش های زبانی و ادبی درس سوم

  •                 دانش های زبانی و ادبی درس سوم نکته ی اول : فعل کلمه ای است که بر انجام گرفتن کاری یا وقوع حالتی یا نسبت دادن صفتی به صورت مثبت یا منفی ٬ در یکی از سه زمان گذشته ٬ حال یا آینده دلالت می کند . مانند : جوان و نوجوان ٬ چشمه جوشان نیرو و استعداد است . در عبارت بالا « است « فعل جمله است.   توجه : به دو عبارت زیر توجه کنید . الف ) جوانان و نوجوانان ما اهل فکر کردن ٬ دریافتن و تحلیل کردن ب) جوانان و نوجوانان ما اهل فکر کردن ٬ دریافتن و تحلیل کردن هستند. در مثال «الف» معنی کامل نیست . یعنی عبارت از نظر معنی و مفهوم به جزء دیگری نیاز دارد که کامل شود. به آن جزء «فعل» می گویند که در مثال «ب» آمده و جمله را کامل کرده است . در مثال «ب» ٬ «هستند» ٬ فعل است .   نکته : فعل مهم ترین جزء جمله است و بخش اصلی معنای جمله و انتقال دهنده ی پیام می باشد.   *اجزای تشکیل دهنده ی فعل* در هر ساختی از فعل ٬ دو جزء وجود دارد: الف ) بن : جزء ثابت و تغییر ناپذیری است که در ساخت فعل ها می آید و مفهوم و پیام اصلی فعل را در بر دارد.   توجه : هر یک از فعل های فارسی دو بن دارد : بن ماضی و بن مضارع که در درس های آینده به آن ها پرداخته می شود.   ب) شناسه : جزء تغییر پذیر فعل است که دلالت بر شخص و جمع و مفرد دارد . شناسه ها شش تا هستند که در ساخت های گوناگون فعل به کار می روند.   نکته ی دوم : زبان و ادبیات به این دو جمله توجه کنید : الف ) پیامبر (ص) دشنام نمی داد. ب ) پیامبر (ص) زبانش را به دشنام نمی آلود. در جمله های « الف » و « ب » پیام یکسانی به کار رفته است اما جمله ی « ب » زیباتر و دلپذیر تر است . علت زیبایی جمله ی دوم به کار گیری آرایه های ادبی است . به جمله های «ب» جمله های ادبی (ادبیات) می گیند . هر گاه بخواهیم مقصود خود را بیان کنیم ٬ از زبان استفاده می کنیم (مانند جمله ی الف ) اما وقتی بخواهیم همان مقصود و منظور را زیبا تر و تاثیر گذارتر بگوییم ٬ از « ادبیات » بهره می گیریم ., ...ادامه مطلب

  • درس پنجم / قلب کوچکم را به چه کسی بدهم؟

  • قلب کوچکم را به چه کسی بدهم          نوع نثر : ساده                     نویسنده : نادر ابراهیمی   واژه نامه اذیت : آزاردادن واقعاْ : به درستی حق : شایسته ٬ سزاوار تمام تمام : همه ٬ کامل معلوم : آشکار عقلم می رسید : من درست فکر می کردم. فوراْ : سریع ٬ تند ٬ به سرعت حسابی : کامل ٬ فراوان شلوغ : پرسروصدا ٬ پرجمعیت ولو : پخش ٬ پراکنده رضایت : خشنودی سعی : تلاش ٬ کوشش تقصیر : سهل انگاری ٬ کوتاهی یک عالم : مقدار زیاد ٬ بسیار سراسر : همه ٬ تمام کثیف : آلوده عجیب : شگفت انگیز ٬ شگفت آور   پیام درس : قلب جایگاه عشق و محبت است و آدم ها باید نسبت به هم محبت داشته باشند . کسانی می توانند در قلب یکدیگر جای گیرند که سرشار از خوبی ٬ درستی و مهربانی باشند . انسان هایی که به فکر اذیت و آزار مردم هستند یا این که فقط به دنبال پول و ثروت می باشند نمی توانند در قلب کسی جا بگیرند . پس همه باید سعی کنیم که دوست داشتن را تجربه کنیم ٬ نسبت به همدیگر محبت داشته باشیم و برای همیشه در قلب دیگران جای گیریم., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها